به گزارش مشرق، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا در اظهاراتی نگرانی خود را از تشدید بحران مهاجرین و پناهجویان در اروپا اعلام کرده و آن را تهدیدی برای موجودیت اروپای واحد و همبستگی آن دانسته است. جان کری در این خصوص اعلام کرده است: «ما با بزرگترین بحران انسانی در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم روبرو هستیم. آمریکا ماهیت نزدیک این تهدید علیه موجودیت اروپا را درک میکند. بحران مهاجرت موجب ایجاد تنش در روابط بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا شده است و پایبندی این کشورها به توافقنامه شینگن را به شدت زیر سئوال برده است. ما نمی گوییم، این مشکل شماست نه ما. این مشکل همه ماست. به همین دلیل است که به ماموریت ناتو برای مسدود کردن این مسیر پیوستهایم».
این سخنان کری در حالی بیان شده است که ناتو به بهانه مقابله با قاچاقچیان انسان ، کشتیهای جنگی خود را در دریای اژه مستقر خواهد کرد. در خصوص اظهارات کری سه نکته مهم وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آنها گذشت:
نکته نخست به کلیت نگرانی ایالات متحده آمریکا از بحران مهاجرین باز میگردد. بدیهی است که تحولات واشنگتن و اتحادیه اروپا در ارتباطی مستقیم با یکدیگر تعریف می شود. در سال 2006 میلادی، بحران مسکن در ایالات متحده آمریکا منجر به افول اقتصاد این کشور و در نتیجه تسری آن به بازارهای اروپا گردید. در قبال بحرانهای امنیتی و سیاسی در اروپا و آمریکا نیز این قاعده صادق است. وقوع بحرانهای امنیتی و اقتصادی و اجتماعی در اروپای واحد به صورت متقابل بر ایالات متحده آمریکا نیز تاثیرگذار خواهد بود. این پیوستگی سبب شده است تا ایالات متحده آمریکا نیز در آینده ناچار شود هزینه زیادی بابت تشدید بحران پناهجویان در اروپا پرداخت نماید. ضمن آنکه کشورهای اروپایی بعد مسافت ایالات متحده آمریکا را بهانه خوبی برای دور ماندن واشنگتن از این منازعه و بحران نمیدانند. آنها خواستار مشارکت ایالات متحده آمریکا در پرداخت هزینههای اقتصادی و اجتماعی این بحران هستند.
نکته دوم، به سیاستهای منطقهای ایالات متحده آمریکا و عواقب و تبعات آن بر تشدید بحران مهاجرت در اتحادیه اروپا باز میگردد. واقعیت امر این است که سیاستهای کاخ سفید در حمایت از گروههای تروریستی و تکفیری و همراهسازی کشورهایی مانند فرانسه، آلمان و انگلیس و برخی دیگر از اعضای اتحادیه اروپا در این سیاستگذاری خطرناک و محکوم به شکست، سبب وقوع بحران امنیت در منطقه و گریز پناهجویان و مهاجرین به سوی اروپا شده است. بدیهی است که رفتارهای ایالات متحده آمریکا نقش مستقیم و موثری را در وقوع و تشدید بحران پناهجویان ایفا کرده است. اساسا یکی از اصلیترین دلایل درخواست اروپاییان از واشنگتن برای مشارکت در بحران پناهجویان، نقشی است که آمریکا در راهاندازی این بحران داشته است. بنابراین، اگر بخواهیم در قبال وقوع بحران پناهجویان دست به نوعی مصدر یابی اولیه بزنیم، بلافاصله با ایالات متحده آمریکا و سیاستهای خطرناک تروریستی این کشور در منطقه مواجه خواهیم شد.
نکته سوم به آدرس نادرستی مربوط میشود که کری همگام با سیاستمداران اروپایی در خصوص بحران پناهجویان میدهد. چنانچه آمارها نشان میدهد،حدود نیمی از این آوارگان و پناهجویان را اتباع سوری تشکیل میدهند که از جنگ داخلی این کشور به اروپا پناه آوردهاند.این در حالیست که بانی اصلی ایجاد بحران امنیت در سوریه ایالات متحده آمریکا و متحدان غربی آن هستند. بدیهی است که در چنین شرایطی واشنگتن باید به عنوان یک متهم درجه اول و تمام عیار در قبال بحران پناهجویان سخن بگوید نه در کسوت بازیگری که از بیرون ناظر این بحران است!
بدیهی است که با تشدید بحران پناهجویان، افکار عمومی اروپا و حتی برخی گروههای سیاسی در نقاط مختلف قاره سبز از ایالات متحده آمریکا خواهند خواست تا بابت سیاستهای منطقهای خود که منجر به ایجاد و تشدید بحران پناهجویان شده است، توضیح بیشتری ارائه دهد. در این صورت جان کری دیگر نمیتواند به سخنان کلی و همیشگی خود اکتفا نماید. ضمن آنکه حضور نیروهای نظامی ناتو و ورود آنها در بحران پناهجویان سیاست خطرناک و پرهزینه دیگری است که ایالات متحده آمریکا از آن حمایت میکند. بر همگان مسجل است که ورود ناتو به عنوان سازمانی نظامی و امنیتی در مقابله با بحران پناهجویان نه تنها نقشی در بهبود این بحران ایفا نمیکند، بلکه بر شدت و دامنه این بحران خواهد افزود.
این سخنان کری در حالی بیان شده است که ناتو به بهانه مقابله با قاچاقچیان انسان ، کشتیهای جنگی خود را در دریای اژه مستقر خواهد کرد. در خصوص اظهارات کری سه نکته مهم وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آنها گذشت:
نکته نخست به کلیت نگرانی ایالات متحده آمریکا از بحران مهاجرین باز میگردد. بدیهی است که تحولات واشنگتن و اتحادیه اروپا در ارتباطی مستقیم با یکدیگر تعریف می شود. در سال 2006 میلادی، بحران مسکن در ایالات متحده آمریکا منجر به افول اقتصاد این کشور و در نتیجه تسری آن به بازارهای اروپا گردید. در قبال بحرانهای امنیتی و سیاسی در اروپا و آمریکا نیز این قاعده صادق است. وقوع بحرانهای امنیتی و اقتصادی و اجتماعی در اروپای واحد به صورت متقابل بر ایالات متحده آمریکا نیز تاثیرگذار خواهد بود. این پیوستگی سبب شده است تا ایالات متحده آمریکا نیز در آینده ناچار شود هزینه زیادی بابت تشدید بحران پناهجویان در اروپا پرداخت نماید. ضمن آنکه کشورهای اروپایی بعد مسافت ایالات متحده آمریکا را بهانه خوبی برای دور ماندن واشنگتن از این منازعه و بحران نمیدانند. آنها خواستار مشارکت ایالات متحده آمریکا در پرداخت هزینههای اقتصادی و اجتماعی این بحران هستند.
نکته دوم، به سیاستهای منطقهای ایالات متحده آمریکا و عواقب و تبعات آن بر تشدید بحران مهاجرت در اتحادیه اروپا باز میگردد. واقعیت امر این است که سیاستهای کاخ سفید در حمایت از گروههای تروریستی و تکفیری و همراهسازی کشورهایی مانند فرانسه، آلمان و انگلیس و برخی دیگر از اعضای اتحادیه اروپا در این سیاستگذاری خطرناک و محکوم به شکست، سبب وقوع بحران امنیت در منطقه و گریز پناهجویان و مهاجرین به سوی اروپا شده است. بدیهی است که رفتارهای ایالات متحده آمریکا نقش مستقیم و موثری را در وقوع و تشدید بحران پناهجویان ایفا کرده است. اساسا یکی از اصلیترین دلایل درخواست اروپاییان از واشنگتن برای مشارکت در بحران پناهجویان، نقشی است که آمریکا در راهاندازی این بحران داشته است. بنابراین، اگر بخواهیم در قبال وقوع بحران پناهجویان دست به نوعی مصدر یابی اولیه بزنیم، بلافاصله با ایالات متحده آمریکا و سیاستهای خطرناک تروریستی این کشور در منطقه مواجه خواهیم شد.
نکته سوم به آدرس نادرستی مربوط میشود که کری همگام با سیاستمداران اروپایی در خصوص بحران پناهجویان میدهد. چنانچه آمارها نشان میدهد،حدود نیمی از این آوارگان و پناهجویان را اتباع سوری تشکیل میدهند که از جنگ داخلی این کشور به اروپا پناه آوردهاند.این در حالیست که بانی اصلی ایجاد بحران امنیت در سوریه ایالات متحده آمریکا و متحدان غربی آن هستند. بدیهی است که در چنین شرایطی واشنگتن باید به عنوان یک متهم درجه اول و تمام عیار در قبال بحران پناهجویان سخن بگوید نه در کسوت بازیگری که از بیرون ناظر این بحران است!
بدیهی است که با تشدید بحران پناهجویان، افکار عمومی اروپا و حتی برخی گروههای سیاسی در نقاط مختلف قاره سبز از ایالات متحده آمریکا خواهند خواست تا بابت سیاستهای منطقهای خود که منجر به ایجاد و تشدید بحران پناهجویان شده است، توضیح بیشتری ارائه دهد. در این صورت جان کری دیگر نمیتواند به سخنان کلی و همیشگی خود اکتفا نماید. ضمن آنکه حضور نیروهای نظامی ناتو و ورود آنها در بحران پناهجویان سیاست خطرناک و پرهزینه دیگری است که ایالات متحده آمریکا از آن حمایت میکند. بر همگان مسجل است که ورود ناتو به عنوان سازمانی نظامی و امنیتی در مقابله با بحران پناهجویان نه تنها نقشی در بهبود این بحران ایفا نمیکند، بلکه بر شدت و دامنه این بحران خواهد افزود.